دارم راه میرم.

 

یهو یه صدایی میاد.

_ داداش یه عکس از مامیگیری؟

_ منم میگم چرا که نه؟

دوربینو حاضر میکنم که چشمام میخوره به تو.کاره دنیارو ببین،من باید از تو وو کسی که تورو ازم یده عکس بگیرم.

سعی میکنم به روی خودم نیارم 

اما،جالب اینجاست،تو حتی منو نمیشناسی.

من همونم، فقط موهامو بلند تر شده مثل روز های تلخم ، چهره ای که شکسته شد جوانیش بر باد رفت .

پیرش کردی .

مثل قدیما لبخند رو لبام نیست.

صورت همیشه صافم حالا پر از ریش شده .

شایدم کلا یادت رفته من کیم.

چه توقعی دارم.

ولی تو هنوز مثل گذشته زیبایی .

یادش بخیر میگفتی نمیتونی کسی رو جز من به اغوش بکشی 

امروز خودم عکسش را گرفتم 

 

_ داداش اون دکمه هستش.

_ بله بله ( چیک چیک).

چه لب خند زیبایی زدی.

مثل همون روز که زدی تو سینه ام گفتی تو یه دیونه ای دیونه !!

_ داداش ممنون خیلی حال دادی.

_ خواهش میکنم قابلی نداشت.

راستی عشقم قابل نداشت ؟؟

یا ثبت خاطره شما هااا؟؟

یا تنها بودن هایم.

اره قابلی نداشت.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خرید و فروش دام در اصفهان طراحي وبسايت شيراز آگهی رایگان فروشگاه اینترنتی سپتیک تانک فاضلاب فانوس خیال تولید محتوا الکترونیکی اجاره شبانه در جزیره قشم سبز لینک آموزشگاه آرایشگری هنرسرا